
22 تکنیک ارتباط با مشتری که هر کسبوکاری باید بداند!
تو دنیای امروز فقط داشتن یه محصول یا خدمت خوب، دیگه کافی نیست. واقعیت اینه که بازار پر از رقیبه و اگه بلد نباشی چطور با مشتری ارتباط بگیری، خیلی راحت بازیو میبازی! حالا سوال مهم اینه چطوری مشتری جذب کنیم؟ یا بهتر بگم، چجوری مشتری رو نگه داریم که ول نکنه بره؟ ارتباط با مشتری یکی از حساسترین بخشای هر کسبوکاره و اگه درست انجام نشه، شکست شما حتمیه.
تو این مقاله از تارگت ۲۲ تا تکنیک موثر و کاربردی برای ارتباط با مشتریان رو بررسی میکنیم. این تکنیکا علاوه بر اینکه بهت کمک میکنن تا مشتری جدید جذب کنی، باعث میشه تا مشتریای قدیمی رو هم برای همیشه کنار خودت نگه داری. پس اگه دنبال رشد واقعی کسبوکارت هستی این مقاله همون چیزیه که لازمت میشه.
ارتباط با مشتری چیست؟
ارتباط با مشتری چیست؟ این سوال رو میشه اینجوری پاسخ داد:
ارتباط با مشتری فقط یه گفتوگوی ساده نیست که بگی سلام، بفرما این محصول مارو بخر و کار تموم بشه. نه دیگ اون دوران گذشته و کسی اینجوری چیزی از شما نمیخره! ارتباط با مشتریان یعنی ایجاد یه رابطهی واقعی و زنده بین تو (یا کسبوکارت) و آدمایی که ازت خرید میکنن یا حتی فقط دارن نگات میکنن.
نکته مهم اینه که این ارتباط یهطرفه نیست. دیگه اون مدل قدیمی که فقط برند حرف میزد و مشتری گوش میداد، جواب نمیده. الان دیگه مشتریها خودشون نظر میدن، انتقاد میکنن و بعضیا خودشون میشن سفیر برندت! اگه بخوام خلاصه بگم ارتباط با مشتری یعنی ساختن یه رابطه دوطرفه و قوی که توش تو به مشتری اهمیت میدی و اون به تو اعتماد میکنه.
اهمیت ارتباط موثر با مشتری
مهم نیست چه محصول میفروشی یا چه خدمات ارائه میدی، چیزی که مهمه مشتریه و مشتری یعنی همه چیز! حالا اگه ارتباط با مشتری رو بلد نباشی، داری وقتتو هدر میدی. تو فروش فقط اینکه یه محصول خوب داشته باشی یا قیمتتو بیاری پایین کافی نیست. تا وقتی که نتونی با مشتری یه رابطهی موثر بسازی، هیچی جلو نمیره. یعنی چی؟ یعنی باید حرف دل مشتری رو بفهمی و جوری باهاش حرف بزنی که حس کنه داری برای خودش راه حل پیدا میکنی نه اینکه فقط میخوای چیزی بهش بفروشی! این کار باعث میشه تا مشتری از ته دل راضی باشه و احتمال خرید دوبارش بیشتر بشه.
مزایای ارتباط با کیفیت با مشتریان
اجازه بدید تا حجت رو تمام کنم! اگر نحوه ارتباط با مشتری رو بلد باشی، نصف راه موفقیت در بازار رو رفتی. خیلی وقتا فرق یه برند معمولی با یه برند محبوب، تو همین نحوهی ارتباطشه. ارتباط باکیفیت با مشتریها میتونه کلی مزیت واسه کسبوکار داشته باشه که پایینتر چند تاشو برات میگم:
- رضایت مشتری میره بالا: وقتی مشتری ببینه بهش توجه میکنی و براش وقت میذاری یه حس خوب پیدا میکنه. این حس خوب علاوه بر تکرار خرید توسط مشتری باعث تبلیغ دهانبهدهان برند شما نیز میشه که این فوقالعادس.
- نرخ ریزش مشتری میاد پایین: نرخ ریزش مشتری یعنی هرکی ازت خرید کرد، احتمال اینکه قیدتو بزنه خیلی کمتر میشه. این خودش یعنی ثبات درآمد و رشد پایدارتر.
- درک بهتری از نیازهای مشتری پیدا میکنی: وقتی با مشتری در ارتباطی بهتر میفهمی چی میخواد و از چی ناراضیه. این اطلاعات طلاییان واسه بهبود محصول یا خدماتت.
- هزینههای بازاریابیات هم میاد پایین: مشتری وفادار خودش برات بازاریابی میکنه و مدام تو رو به بقیه معرفی میکنه. کامنت خوب میذاره، استوری میذاره، فالوئر میاره!
- فرصتهای فروش بیشتر میشه: یه مشتری راضی احتمال اینکه دوباره ازت خرید کنه یا حتی چیزای جدیدی رو امتحان کنه، خیلی بیشتره.
22 تکنیک موثر برای ارتباط با مشتريان
برای برقراری ارتباط با مشتری تکنیکهای مختلفی وجود داره. ما تمامی این تکنیکها رو بررسی کردیم و بهترین و موثرتریناشو براتون انتخاب کردیم و در ادامه کاملا توضیحشون میدیم.
توجه کامل به مشتری
داشتن تمرکز با توجه به مشکلات روزمره واقعا کار سختیه. اما وقتی پای ارتباط با مشتری درمیونه باید همهی حواستو جمع کنی. یعنی وقتی با مشتری حرف میزنی یا بهش گوش میدی، انگار هیچکس دیگهای تو اون لحظه برات مهم نیست. نه گوشی، نه نوتیفیکیشن و نه جلسهی بعدی؛ فقط اون آدم. اگه حواست پرت باشه یا وسط حرف زدنش مشغول فکر کردن به کارای دیگه باشی، مطمئن باش مشتری میفهمه. نتیجهاش؟ اعتماد از بین میره و ارتباط خراب میشه. پس هر بار که با یه مشتری حرف میزنی انرژی و توجهت باید روی اون باشه.
شنونده فعال باش
اکثر آدما وقتی تو یه گفتگو هستن، فقط منتظرن نوبتشون بشه که حرف بزنن. اما شنونده فعال بودن یعنی گوش کنی که بفهمی نه اینکه جواب بدی. یعنی وسط حرف مشتری سر تکون بدی، تأیید کنی، سوال بپرسی و نشون بدی که برات مهمه چی میگه. این مدل گوش دادن به مشتری حس احترام و اهمیت میده. یه فروشنده خوب، اول خوب گوش میده بعد جواب میده چون میدونه طرف چی میخواد و دنبال چیه. پس اگه میخوای ارتباطت با مشتریا واقعی و عمیق باشه، گوش دادن فعالو تمرین کن.
زبان بدن بلد باش
گاهی اوقات یه لبخند ساده میتونه موثرتر از هزار کلمه باشه. تو ارتباط با مشتریان فقط گفتوگو مهم نیست و زبان بدن در فروش هم مهمه. اگه حوصله نداشته باشی، استرس داشته باشی یا هر مشکل دیگهای مشتری از روی حالت بدنت متوجه میشه. از طرف دیگه اگه با تسلط و آرامش رفتار کنی، اون حس اعتمادو منتقل میکنی. همچنین باید بلد باشی زبان بدن مشتری رو بخونی؛ مثلا اگه هی دست به سینه میشه یا زیاد به ساعت نگاه میکنه، بدون یا حوصلهاش سر رفته یا قانع نشده. پس زبان بدن یه سیگنال مخفی ولی فوقالعاده قویه و درست استفاده کردن ازش در ارتباط با مشتری میتونه معجزه کنه.
آشنایی با تن صداهای مختلف
تا اینجای کار با سه تکنیک اصلی ارتباط با مشتری آشنا شدید. علاوه بر سه مورد بالا، تن صدا هم خیلی خیلی در ارتباط با مشتری مهمه. تن صدا خیلی بیشتر از اون چیزیه که فکر میکنی روی برداشت مشتری تأثیر میذاره. لحن گرم و مطمئن میتونه اعتماد ایجاد کنه؛ در حالی که یه صدای بیحال یا تند ممکنه باعث دلسردی مشتری بشه. نکته مهم اینه که بلد باشی با هر مشتری چطور حرف بزنی. بعضیا رسمیتر حرف میزنن، بعضیا خودمونیتر. اگه بتونی خودتو با تن صدا و لحن اون فرد تطبیق بدی، خیلی راحتتر میتونی ارتباط بگیری.
خیلی رسمی برخورد نکن
اگه بخوای با مشتری ارتباط بگیری، نباید مثل یه ربات حرف بزنی. مردم حوصله شنیدن جملات خشک و رسمی رو ندارن. طرف مقابلت یه انسانه نه یه فرم اداری که بخوای پرش کنی! این صمیمیت باعث میشه اعتمادش بهت بیشتر بشه و احتمال اینکه دوباره ازت خرید کنه یا حتی تو رو به بقیه معرفی کنه، بالا بره. طبق یه تحقیق، ۸۴٪ مشتریا گفتن وقتی طرف مقابلشون باهاشون مثل یه آدم رفتار میکنه، حس بهتری به برند پیدا میکنن. پس ادبیات کتاب فارسی رو بذار کنار و یهجوری صحبت کن که انگار داری با دوستت حرف میزنی!
با مشتری همدردی کن، نه تعارف
همدردی با مشتری یعنی واقعا درکش کنی، نه اینکه فقط از روی تعارف بگی درکت میکنم. وقتی مشتری از یه چالش یا نارضایتی حرف میزنه، اگه بتونی بهش نشون بدی که شرایطشو میفهمی حس اعتماد و امنیت ایجاد میشه. این نوع واکنش یعنی تو فقط نمیفروشی، داری کمک میکنی. همدلی یکی از کلیدیترین ابزارای ارتباط موثره که باعث میشه مشتری حس کنه با یه آدم واقعی طرفه نه یه ماشین فروش.
حرفهای نگفته رو بخون
همهی مشتریها حرف دلشون رو نمیزنن و خیلیاشون رودربایستی دارن. وظیفه تو اینه که فقط به حرفاش گوش نکنی، بلکه معنای پشتش رو هم بفهمی. اگه بلد باشی لابلای حرفا دنبال نشونهها بگردی، خیلی سریعتر میتونی بفهمی مشتری چی میخواد. اینجا باید هوش هیجانیت رو فعال کنی، حرکات، مکثها، تردیدها و حتی سوالهای غیرمستقیم رو درست تحلیل کنی. این مهارت باعث میشه یه قدم جلوتر از مشتری فکر کنی و همون چیزی رو پیشنهاد بدی که بهش نیاز داره، حتی اگه خودش نگفته باشه.
خاص صحبت کن تا خاص بمونی
اگه میخوای تو ذهن مشتری بمونی، باید جوری صحبت کنی که با بقیه فرق داشته باشی. استفاده از مثالهای خلاقانه، آوردن داستانهای کوتاه و زدن حرفهایی که به درد اون مشتری خاص میخوره، باعث میشه حرفات تاثیرگذارتر باشه. خاص صحبت کردن یعنی اینکه مثل یه ربات جملات کلیشهای رو تحویل مشتری ندی؛ یعنی بلد باشی جوری حرف بزنی که مشتری حس کنه این صحبت فقط برای اون طراحی شده. اگه صدای خوبی داری یا لحن گیرایی داری ازش برای ارتباط با مشتری استفاده کن. بالا پایین کردن تن صدا، تاکید روی کلمات مهم و استفاده از زبان تصویری باعث میشه مشتری جذب حرفات بشه.
هیچوقت حرف مشتری رو قطع نکن
هیچی بدتر از این نیست که وسط حرف یکی بپری، مخصوصا وقتی اون طرف یه مشتری باشه که بخواد از شما خرید کنه. حتی اگه فکر میکنی میدونی چی میخواد بگه یا راهحل رو از حفظی یه لحظه صبر کن و بذار کامل حرفشو بزنه. آدمها دوست دارن شنیده بشن؛ این یعنی براشون ارزش قائلی. طبق گزارش مککینزی، 70 درصد تصمیمای مشتریا بر اساس احساساتشونه. پس اگه وسط حرفشون بپری، حس بیاحترامی میکنن و این احساس میتونه کل تجربهشون با برندتو خراب کنه. گوش دادن فعال یعنی بذاری حرفشو بزنه، تا ته، بعد تو وارد بحث بشی. اگه حرف مشتریات رو قطع میکنی، متاسفانه شما هنوز الفبای فروش رو یاد نگرفتی و نمیدونی فروش چیست.
متخصص باش نه فقط فروشنده
مشتریها از کسی خرید میکنن که بیشتر از خودشون بدونه. اگه میخوای اعتماد مشتری رو جلب کنی، باید نشون بدی به کاری که میکنی مسلطی. وقتی دربارهی محصول یا نیاز مشتری حرف میزنی، اطلاعاتت باید دقیق، بهروز و کاربردی باشه. این سطح از دانش باعث میشه مشتری حس کنه طرف حسابش یه متخصصه، نه یه آدمی که فقط بلده فاکتور بنویسه.
کنجکاو باش نه پرسشگر
کنجکاوی واقعی یعنی اینکه از سر اجبار سوال نپرسی، بلکه برات مهم باشه بدونی مشتری چه نیازی داره. آدمای کنجکاو تو ارتباط با مشتریان سوال درست میپرسن و راحتتر اعتماد میگیرن. مثلا بهجای اینکه بگی چی لازم دارید؟ بپرس الان توی کارتون بیشتر از همه با چه مشکلی مواجه هستید؟ این سوالها باعث میشه تا اطلاعات بیشتری به دست بیارین و احتمال فروش بیشتر بشه.
فکر نکن استاد همه چی دونی!
اینکه تو کار خودت حرفهای باشی یه چیزه، اینکه طوری رفتار کنی که انگار علامه دهری و همهی جوابها رو از قبل میدونی یه چیز دیگهست! مشتریا از آدمایی خوششون میاد که بتونن باهاشون راحت حرف بزنن نه کسایی که مدام بخوان درس بدن یا بهشون بفهمونن چیزی حالیشون نیست. اگه یه سوالی رو نمیدونی، خیلی راحت بگو اجازه بده بررسی کنم و دقیقتر بهت بگم. این رفتار نه تنها باعث نمیشه ضعیف به نظر بیای، بلکه برعکس حس اعتماد و شفافیت منتقل میکنی. پس با مشتری مثل یه شریک رفتار کن نه مثل یه دانشآموزی که اومده کلاس درس!
حسن نیتت رو نشون بده
تو ارتباط با مشتری نیت خوب داشتن کافیه؟ نه! باید نشونش بدی. یعنی چی؟ یعنی به جای اینکه فقط دنبال سود خودت باشی به فکر مشتری هم باشی. اگه یه محصول الان به دردش نمیخوره، نذار الکی پول بده. این رفتارای کوچک میتونه تاثیر بزرگی بذاره و مشتری رو برای همیشه به برندت وفادار کنه.
همیشه صادق باش حتی وقتی به ضررته!
یکی از سریعترین راههای خراب کردن اعتماد مشتری پیچوندن واقعیته. اگه یه چیزی رو نمیدونی یا یه محصول یه ایرادی داره، پنهونش نکن. مردم بیشتر از اون چیزی که فکر میکنی باهوشن؛ خیلی زود متوجه میشن داری دورشون میزنی. وقتی رک و بیغلوغش باشی، حتی اگه اون لحظه فروش انجام نشه مشتری برای دفعات بعد بهت فکر میکنه چون میدونه دروغ نمیشنوه. صداقت باعث میشه حرفت وزن داشته باشه. یعنی وقتی یه چیزی رو تایید میکنی، مشتری راحتتر قبولش میکنه چون دیده که جاهایی هم گفتی “نمیدونم یا “به نظرم این گزینه بهتره برات”.
فرضیه نساز، سوال بپرس!
یکی از بزرگترین اشتباهات فروشندهها اینه که بر اساس تجربههای قبلی، سریع یه فرضیه تو ذهنشون میسازن و میرن سراغ ارائه راهحل. واقعیت اینه که هر مشتری یه دنیاست! حتی اگه ۱۰۰ نفر قبلی یه جور فکر میکردن، دلیل نمیشه نفر ۱۰۱ هم همونه. فروشندهی حرفهای کسیه که بهجای حدس زدن، سوال میپرسه. میذاره خود مشتری صحبت کنه و نیازش رو توضیح بده. چون وقتی بر اساس فرضیه جلو بری، ممکنه برداشت اشتباه داشته باشی و فروش و اعتبارت رو با هم از دست بدی.
سمج باش، ولی رو مخ نباش!
اگه بخوای فقط یه بار به مشتری پیام بدی و انتظار معجزه داشته باشی، سخت در اشتباهی. فروش نیاز به پیگیری داره، ولی این پیگیری باید هوشمندانه باشه نه آزاردهنده. اینکه روزی ۵ بار زنگ بزنی یا هر روز یه ایمیل تکراری بفرستی هیچ کمکی نمیکنه و طرف رو فراری میده. سمج بودن یعنی اینکه حواست به مشتری باشه، اما از روشهای متنوع استفاده کنی. تماس بگیری، ایمیل بفرستی یا با ارسال پیشنهاد ویژه به مشتری بفهمونی که به فکرشی ولی برای خرید بهش فشار نمیاری.
سکوت هم بخشی از گفتوگوعه
خیلیا فکر میکنن فروش فقط یعنی خوب حرف زدن. اما یکی از مباحث اصلی در آموزش فروش، یادگیری سکوت در زمان درسته! وقتی از مشتری سوالی میپرسی، بهش زمان بده فکر کنه تا جواب بده. اگه وسط حرفش بپری یا زودتر از اون شروع به صحبت کنی، حس میکنه فقط دنبال فروشی. سکوت کردن بین حرفها، یه فضای امن ایجاد میکنه که مشتری راحتتر خودش رو ابراز کنه. تازه همین سکوت باعث میشه اعتماد بیشتری شکل بگیره چون طرف مقابل حس میکنه براش ارزش قائلی. پس همیشه لازم نیست پرحرف باشی، گاهی یه سکوت درست خیلی بیشتر اثر داره!
به مشتریات یاد بده
خیلی وقتا مشتریا نمیدونن چی میخوان. اگه بتونی تو این مسیر راهنماییشون کنی یه قدم به دلشون نزدیکتر شدی. آموزش دادن فقط محدود به یه دفترچه راهنما یا چند خط توی سایت نیست؛ میتونی با تولید محتوای ساده و کاربردی، ویدیو، پست تو اینستاگرام یا حتی توضیح تلفنی ساده کلی ارزش خلق کنی. وقتی مشتری ببینه داری وقت میذاری که کمکش کنی بفهمه چی به دردش میخوره، حس میکنه براش مهمی. این یعنی رابطهای که بر پایه اعتماد ساخته شده. یادت باشه مشتری آگاه، مشتری وفاداره.
صبر داشته باش
شما همیشه در برخورد با مشتری باید صبوری به خرج بدین. وقتی مشتری زنگ میزنه یه مشکل یا سوالی براش پیش اومده که براش مهمه. حالا اگه باهاش بیحوصله باشی، داستان بدتر میشه. مهم نیست که طرف چقدر بیادب باشه، تو باید آروم و صبور رفتار کنی. همین صبوریه که باعث میشه اون طرف حس کنه داری بهش احترام میذاری. مشتریا دنبال کسیان که بتونه درکشون کنه نه کسی که با اولین جمله تیکه بندازه یا جواب سربالا بده. اگه بتونی حتی تو شرایط سخت هم صبور بمونی، خیلی زود میشی برند مورد علاقهشون.
نذارید اختلافات باقی بمونه
هیچکس دلش نمیخواد وارد بحث و دعوا بشه، ولی خب بالاخره تو هر رابطهای یه وقتایی اختلاف پیش میاد. مهم اینه که چجوری باهاش برخورد میکنی. اگه یه مشکلی پیش اومده، لازم نیست بندازی گردن مشتری یا بپیچونی. زودتر مشکل رو شناسایی کن، عذرخواهی کن اگه لازم بود و راهحل بده. سرعت توی اینجا خیلی مهمه. اگه دیر بجنبی مشتری حس میکنه براش ارزشی قائل نیستی و از شما رو برمیگردونه. از اون طرف اگر مشکل به سرعت رفع بشه، شناس اینو داری که اونو به یه مشتری وفادار تبدیل کنی.
فعال باش
تو دنیای امروز که همه چی با سرعت جلو میره، دیگه اینطوری نیست که بشینی تا مشتری بیاد سراغت. باید خودت بری جلو، سوالاشو پیشبینی کنی، نیازاشو حدس بزنی و قبل از اینکه خودش متوجه بشه، براش راهحل داشته باشی. این میشه ارتباط فعال. مشتریا عاشق برنداییان که همیشه یه قدم جلوترن. وقتی ببینن خودت دنبالشونی و نیازهاشونو میدونی، حس امنیت و اعتماد پیدا میکنن.
فعالیت در شبکههای اجتماعی رو فراموش نکن
قطعا حضور تو شبکههای اجتماعی یکی از اون تکنیکهایه ارتباط با مشتری که اگه درست استفاده بشه، میتونه ارتباط با مشتریان رو به یه سطح دیگه ببره. خیلی از آدمها دیگه حوصله ندارن ایمیل یا زنگ زدن رو ندارن؛ ترجیح میدن مستقیم تو اینستاگرام، توییتر یا حتی تلگرام باهات حرف بزنن. آمارا هم میگن ۸۰ درصد مشتریا ترجیح میدن از این راه با برندها در ارتباط باشن، چون هم سریعتره، هم دمدستتر. وقتی تو شبکههای اجتماعی فعال باشی، یعنی یه راه مستقیم گذاشتی جلو مشتری که هر موقع خواست بیاد باهات صحبت کنه.
چگونه میتوان نحوه ارتباط با مشتری را بهبود بخشید؟
اول از همه باید بدونی که مشتری فقط یه خریدار نیست؛ یه رابطهست! هرچی این رابطه رو محکمتر بسازی، احتمال اینکه مشتری بمونه و دوباره ازت خرید کنه بیشتر میشه. حالا چطوری این ارتباط رو بهتر کنیم؟ با چندتا تکنیک ساده و دونستن انواع ارتباط با مشتری. برای بهبود دادن به ارتباط با مشتریان کافیه:
رفتارت با مشتری رو شخصیسازی کنی
یکی از بهترین روش های ارتباط با مشتری، شخصی سازی ارتباطه. حتما میپرسید که این یعنی چی؟ یعنی طرف حس کنه داری با خودش حرف میزنی، نه با یه آدم تصادفی دیگه. مثلا اگه مشتریت اسمش میلاده تو پیامها که براش ارسال میکنی، بگو میلاد عزیز نه مشتری گرامی. این کاریه که خیلی از بانکا و فروشگاههای اینترنتی مثل دیجیکالا همین الان دارن انجام میدن. همین کار به ظاهر کوچیک باعث میشه مشتری حس بهتری پیدا کنه.
قدرشناسی یادت نره
تشکر کردن سادهترین راهه که نشون بدی مشتری برات مهمه. میتونی ازش نظرسنجی بگیری، بپرسی که از خدمات راضی بوده یا نه و حتی نظرشو توی تصمیمگیریهای برند لحاظ کنی. زمانیکه اینجوری با مشتری ارتباط میگیری، مشتری حس میکنه که جزئی از کسبوکار شماست و باعث وفاداری اون به برند میشه.
استفاده از نرمافزار CRM
استفاده از نرمافزار CRM در ارتباط با مشتری میتونه معجزه کنه، حتما ازش استفاده کن. اگه برات سوال پیش اومده که crm چیست؟ باید بگیم که این نرمافزار به شما این اجازه رو میده که مشتریهات رو دستهبندی کنی و تعاملات قبلی که با اون داشتی رو مشاهده کنی. این کار باعث میشه تا ارتباط حرفهایتر و دقیقتری باهاشون بگیری.
کلام آخر
درسته که کیفیت محصول، نوع خدمات و قیمتی که ارائه میدی، خیلی مهمه. اما چیزی که واقعا شمارو از بقیه جدا میکنه، نحوه ارتباط با مشتریه. یه فروشنده موفق کسیه که بلد باشه چجوری با مشتری حرف بزنه، گوش بده، درک کنه و به موقع واکنش نشون بده. فروش فقط فروختن یه محصول یا خدمت نیست؛ فروش یعنی ساختن یه رابطه درست و حسابی با آدمایی که قراره بهت اعتماد کنن.
هیچوقت فراموش نکن که ارتباط با مشتری بزرگترین سلاح یه فروشنده است و اگه این سلاحو نداشته باشه، شانس موفقیت خیلی کم میشه. با رعایت نکات گفته شده تو این مقاله شما میتونین خیلی راحت تکنیکهای ارتباط با مشتریان رو یاد بگیرین و سطح خودتون رو بالاتر ببرین.
کاربران عزیز، دیدگاه ما خزان است
شما اولین نفری باشید، که دیدگاه رو برای این مقاله ثبت میکند